ریسمان صبر
يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۶ ب.ظ
بسم رب المهدی
ای کاش میخ به روی در نبود
مادر به پشت در بدون سپر نبود
از حر آتش و ضرب حرامیان
ای کاش مادرم حامل پسر نبود
آنگاه که نبی اذن دخول خانه کرد
ای کاش که گوش صحابه کر نبود
بیش از چهل نفر هستند پشت در
در خانه مرد به جزساقی کوثر نبود
بخا به روز غدیر گفت ولی کنون
جز کینه علی فکری به سر نبود
هدیه برای فاطمه آمدست فدک
این باغ جز او برای دگر نبود
رخسار نیلی و ضرب غلاف تیز
الا الموده فی القربای پیمبر نبود
سوگند که گردن قنفذ شکسته بود
گر بند صبر به دست پدر نبود
زیر لبش زمزمه می کند حسن
مادر ببخش قد من بلندتر نبود
۹۲/۱۲/۱۸