بسم رب المهدی
سال ها منتظر نبرد استعماریم
سال ها خون دل منافق واشراریم
در کل جهان و تک تک کشورها
ما ریشه کن ریشه ی استکباریم
بسم رب المهدی
سال ها منتظر نبرد استعماریم
سال ها خون دل منافق واشراریم
در کل جهان و تک تک کشورها
ما ریشه کن ریشه ی استکباریم
بسم رب المهدی
ای کاش مادری به کوچه زمین نخورد
ضربی ز دیوار و یک ضرب زکین نخورد
من دیده ام کوچه و ضرب حرامیان
ای کاش مادری سیلی چنین نخورد
بسم رب المهدی
سفره ی هفت سین برپا میکنم با چشم تر
سفره ی غم های مادر کز جفا گردیده لاغر
سین اول سیلی و رخسار نیلی گشته است
در میان کوچه ها و پیش چشمان پسر
بسم رب المهدی
ای کاش میخ به روی در نبود
مادر به پشت در بدون سپر نبود
از حر آتش و ضرب حرامیان
ای کاش مادرم حامل پسر نبود
بسم رب المهدی
دختر نگو مایه ی زینت اب است
صاحب مقام ومنزلت و شوکب است
از مادری چو فاطمه، پدری چون علی
زاده ی امشب عالم عقیله ی عرب است